غزلغزل، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
گیسوی منگیسوی من، تا این لحظه: 6 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره

غزل زندگی

مامان خیلی گریه کرد

سلام عزیز دلم ای عزیز تزینم الان ساعت 7 صبح است و من انقدر گریه کردم که خدا می دونه همین الانم دارم گریه می کنم، قلبم ی ذره شده امروز صبح گفتم بذار ی سری به وبلاگت بزنم. همیشه از ترس اینکه نکنه بسته شده باشه شهامت وارد شدنشو نداشتم. با ترس و لرز شروع به تایپ کردن آدرس کردم که دیدم ای داد بیداد، جز ی پروفایل چیزی نمونده مامانت فدات انقدر گریه کردم که خدا میدونه، انقدر با خودم دعوا کردم که خدا می دونه الهی دورت بگردم عزیز دلم ای نجیبم ای خانومم تو چه گناهی داری که گیر ی مامان تنبل افتادی تمام زندگیش فقط عذاب وجدان داشته و هیچ نمیدونم شاید بعدا از نوشتن این حرفام واست پشیمون بشم یا خجالت بکشم، ولی تو ی مامن تنبل...
21 آذر 1400
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به غزل زندگی می باشد